پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

پرهام یعنی مهربون

سلام

بیست ودومین نوشته واسه پرهام گلم

1393/11/7 15:28
نویسنده : مامان
484 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر طلای مامان فرنوش ، بالاآخره این پروژه دفاع و پایان نامه تموم شد،شنبه بابایی رفت بابل و دیروز دفاع کرد به سلامتی دیشب که بابایی برگشت خیلی خوشحال بود البته شما هم که بعد سه روزی که بابایی رو ندیده بودی کلی ذوق کردی 

    3.gif

این گلها تقدیم به بابای مهربون و درسخون باباجون ایشاا... دکتری قبول شی......

بابایی میخواست کیک و شیرینی بگیره گفتم فعلا" نه !! چون هر سه تامون خیلی مریضیم و گلو درد داریم خوب بشیم ایشاا... یه جشن کوچولوی سه تایی میگیریم.

پرهامی ایشاا... مدارج علمی ترو باشیم و ببینیم و لذت ببریم و بهت افتخار کنیم پسری ،گل مامان رفتم تو رویا.....

                   

هر روز که از خواب بیدار میشوم ، میبینم که هنوز امروز است و فردا نیامده .....

فردا واژه ای بیش نیست ....

هر چه که هست امروز است....

امروزت قشنگ...

امروزت عاشقانه...

امروزت شاد...

امروزت پر از نگاه خدا.........

پسندها (6)

نظرات (2)

مامان بردیا اریایی
10 بهمن 93 13:22
سلاااااام ایشالله دانشگاه رفتن پرهام جووووووووون ایشالله بابایی دکترا قبول میشه
حامد و خانمش
10 بهمن 93 19:59
سلام دوست عزیز، وبلاگ بسیار زیبایی داری،تبریک. کوچولوتونم خیلی نازه ماشالله،خدا حفظش کنه♥ من لینکتون کردم، در صورت تمایل من رو با عنوان "فرزند عزیزم" و توضیح "منتظرتیم" لینک کنید.مرسی