دهمین نوشته واسه پرهام گلم
سلام خوشگل مامان یه کوچولو سرماخوردی شربت هایی که میخوری تلخ هستن به اقول خودت به زور بهم ندین الهی مامان فدات بشه
دیشب خونه دایی فرهاداینا بودیم مثلا" شب یلدا چه یلدایی وقتی پدر جون نیست......................
امروز هم دایی فرهاد اومد دنبالمون دوباره نهار رفتیم اونجا میگه مادرجون ودایی کامبیز تهران هستن دور هم باشیم داداش مهربونم
راستی شله زرد رو پختیم خیلی خوب شده بود دست عمه هم درد نکنه ایشاا...به حاجت دلش برسه شبش هم آبگوشت گذاشته بودم ومادرجون ودایی فرهاد وفرشیداینا اینجا بودند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی