پانزدهمین نوشته واسه پرهام گلم
سلام قند عسل الان داری دوچرخه سواری میکنی البته تو خونه بابایی رفته سرکار خونه عمو میثم دیگه نشد بریم شما خیلی هم ناراحت شدی حالا بابایی زود بیاد میریم بیرون
هوا خیلی دلگیر شده اصلا" هوای خیلی بدیه خدایا بارون چرانمیاد انگارکه نه انگار زمستونه ما که پنجره هامون مدام بازه هیچ اثری از سرما و یخبندان نیست خدا خودش یه لطفی بکنه
یه سری کیتی برات میذارم چون از موقعی که این کتاب کیتی رو پوریا بهت داد علاقه بسیار زیادی بهش پیدا کردی و البته حرف کیتی هم خیلی خوب گوش میدی
عزیز دل من تموم این کیتی ها رو خودت با سلیقه خودت انتخاب کردی و بهم گفتی که بذارم
اینم عکس شما و پسردایی پوریا که خیلی دوسش داری
پرهام و قطارش......
اینم هم به مناسبت کریسمس.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی