پرهامپرهام، تا این لحظه: 12 سال و 23 روز سن داره

پرهام یعنی مهربون

سلام

ششمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام همه زندگیم وای پرهامی صبح خیلی حالت بدبود خیلی ترسیده بودم  سردیت کرده بود همینطورمیلرزیدی 2تاپتو روت انداخته بوذم تنت گرم نمیشدخداروشکر الان خیلی بهتری داری پنگول نگاه میکنی. دیروز رفته بودیم پیش پدرجون به شماکه خیلی خوش گذشت قطار(مترو)سوارشدی اوراوره(سرسره)بازی کردی تازه اتوتوس (اتوبوس) هم سوار شدی   این عکس هم چندروز پیش گرفتیم رفته بودیم بیرون گفتی کش سرمیخوام(خونه آنیتاوآوینا دیده بودی) خلاصه اومدیم خونه گفتی موهام روکش بزن شدی این آقا پرهام ...
15 آذر 1393

پنجمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام سلام ستاره چشاتوهیچکی نداره الان گل پسرسوارسه چرخه اش شده وداره حرکات....وای الان میافتی خب بخیرگذشت.بابایی سرکاره شماهم میگی مامان انوش میوه بخوریم چشم نازدونه.فعلا" ...
13 آذر 1393

چهارمین نوشته واسه پرهام گلم

سلام گل گلی به اقول خودت گوشی تلفن رومیگیری:سلام خوبم... هواابری شده بابایی اداره است شماهم تازه لالا کردین به ذوق اینکه از خواب بیدارشدی وبابااومد بریم اور اوره (سرسره)سواری .امروز نهاربرات ماهی درست کرده بودم دوست داری ولی بابایی زنگ زد بهش گفتی قرمه سبزی خوردی علاقه خیلی زیادی به قرمه سبزی داری    این هم عکس های نی نی نازنازی بودیه ...
12 آذر 1393

سومین نوشته واسه پرهام گلم

سلام به پسرنازم که مثل فرشته هالالاکرده.مایه هفته ای میشه که از شمال اومدیم خوب بود نهارخوران گرگان پیش کوروش ایناهم رفتیم اون هفته ساوه خونه خاله شهره پیش آنیتاوآویناهم رفتیم شماسه تابهم افتاده بودین و وخلاصه مافراروبرقرارترجیح دادیم وبرگشتیم ولی خوش گذشت.پنجشنبه شام هم عمومیثم اینااینجابودن وشماهم که کلی توذوق دیدن میثم بودی  جمعه هم که عسل و غزل اینجابودن .خلاصه هفته خوبی داشتی عزیزکم ایشاا...همیشه ایام روزگار خوش باشی واین روبدونی که من وبابایی عاشقانه دوست داریم ...
9 آذر 1393