ششمین نوشته واسه پرهام گلم
سلام همه زندگیم وای پرهامی صبح خیلی حالت بدبود خیلی ترسیده بودم سردیت کرده بود همینطورمیلرزیدی 2تاپتو روت انداخته بوذم تنت گرم نمیشدخداروشکر الان خیلی بهتری داری پنگول نگاه میکنی. دیروز رفته بودیم پیش پدرجون به شماکه خیلی خوش گذشت قطار(مترو)سوارشدی اوراوره(سرسره)بازی کردی تازه اتوتوس (اتوبوس) هم سوار شدی این عکس هم چندروز پیش گرفتیم رفته بودیم بیرون گفتی کش سرمیخوام(خونه آنیتاوآوینا دیده بودی) خلاصه اومدیم خونه گفتی موهام روکش بزن شدی این آقا پرهام ...
نویسنده :
مامان
14:43